دونا گفارت
نویسنده
بعد از سالها کرمِ کتاب بودن، نویسندگی را انتخاب کرد. وقتی کوچک بود، دوست داشت با دوچرخهی بنفشش برود کتابخانه و سبد دوچرخهاش را از کتاب پُر کند. اولین داستانش دربارهی مرگ یک اسب بود، بعد از دانشگاه با یک مرد فوقالعاده ازدواج کرد و دو پسر دارد که حالا از او هم بلندترند. سالها در شرکت تولید کارتتبریک ویراستار بود و برای ناشران کتاب کودک مینوشت. الان همراه خانواده، گربه و سگش در آمریکا زندگی میکند. حالا کتابهای او روی قفسهی همان کتابخانهای جا خوش کردهاند که او در کودکی میرفت آنجا. دونا عاشق وقتگذرانی با خانواده، سرزدن به کتابفروشیها، دوچرخهسواری و سفر، البته نوشتن و نوشتن است. کتابهای او موقعیتهای دشوار و کمیکی را نشان میدهند که خلاقیت کودکان و نوجوانان در مواجهه با این موقعیتها امکان بروز مییابد. کتابهایش برندهی جایزههای بسیاری شدهاند. این کتاب اولین کتاب اوست که به فارسی ترجمه میشود و جایزهی سید فلاشمن برای کتابهای خندهدار را از آنِ خود کرده است.