جک برند
نویسنده
جک برند در یک کتابخانه کار میکند. عاشق کتابخانه است، جایی پر از ایده و داستان. در همان کتابخانه است که جک ایدهی داستانهایش را پیدا میکند. فردی تنگلز هم در همان کتابخانه خلق شد.
جک یک کلکی میزند. همیشه یک نسخه از کتاب تازهی خودش را جلوی همهی کتابها میگذارد و روی آن یک برچسب ستارهی طلایی میزند. این کار باعث میشود که بچهها اول کتاب او را انتخاب کنند. با اینکه جک کمی برای این کار احساس گناه میکند، اما در دنیای ساکت و بیصدای کتابخانه، آدمها زیاد از این کارها میکنند.
جک در غرب سیدنی با همسرش سارا و دو فرزندشان آلی و تام زندگی میکند. عاشق این است که در حیاطپشتی خانه بنشیند و بنویسد، با ماهیها وقورباغههای حوض و سگ کوچولویش مینسکی.