زهرا شاهی

زهرا شاهی

نویسنده

مدرسه که می‌رفتم معمولاً انشا نمی‌نوشتم، چون نوشتن برایم خیلی سخت بود. کتاب هم زیاد نمی‌خواندم، چون خواندن زود خسته‌ام می‌کرد. انشاهایم را دایی‌ام می‌نوشت و رمان‌های قطور را خواهرم می‌خواند. من فقط خیال‌بافی می‌کردم. هنوز هم نمی‌دانم چطور شد که حوصله‌ام آمد خیال‌بافی‌هایم را بنویسم. یک‌وقت‌هایی آدم خودش از کار خودش تعجب می‌کند.