آنا پِس
نویسنده،
تصویرگر
خواهر و برادر ندارد، برای همين هم کوچک که بود، وقتی حوصلهاش سرمیرفت، شخصيتهای مختلف خلق میکرد. گاهي نقاشیشان میکرد، گاهی هم آنها را با خلال دندان، چوب گيلاس، يا هر چيز ديگری که توی خانه پيدا میشد، میساخت.
نقاشی را خيلی دوست دارد، اما کارهای ديگری را هم دوست دارد، مثلاً آشپزی برای آدمهايی که دوستشان دارد، خوردن خوراکیهای خوشمزه، پايکوبی و آواز (حتی اگر خارج بخواند)، آفتابگرفتن و پيداکردن چيزهای کوچکی که باعث میشوند دنيا جای خيلی بهتری برای زندگی باشد. در ضمن دوست دارد دوستهايش و گربهها را نوازش کند. و از همه بيشتر دوست دارد بخندد، خيلی بخندد. آهان، وقتی هم عصبی میشود، دلش درد میگيرد، مثل ميم.