مونا توحیدی
نویسنده،
مترجم
مونا توحیدی مثل همهی آدمها در یک روزی از یک سالی ناغافل به این دنیا آمد. از سی سال اول زندگیاش اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ تنها چیزی که به یاد میآورد این است که اگرچه بچهدرسخوان بود، همیشه از مدرسه بدش میآمد. کابوسش هم این بود که تا آخر عمرش مجبور شود به مدرسه برود، اما بالاخره بزرگ شد و هیولای مدرسه دست از سرش برداشت. البته توی این چند ماهی که مجموعهی وحشت در دبستان شومیان را ترجمه میکرد، یکی دو باری دلش برای مدرسه و ماجراهایش تنگ شد و ته دلش آرزو کرد دوباره به مدرسه برگردد؛ البته فقط برای چند روز.