سمانه قاسمی
نویسنده،
تصویرگر
من، یعنی سمانه، و خواهرم سمیرا دوقلوییم. من چند دقیقه زودتر از سمیرا به دنیا آمدم. بچه که بودیم همیشه با هم نقاشی میکردیم. اما بزرگتر که شدیم علاقهی سمیرا به نقاشی کمتر شد و من بیشتر. از سمیرا میخواستم یکساعت بنشیند و تکان نخورد تا من از رویش طراحی کنم، در عوض یک هفته ظرفها را به جایش بشورم. سمیرا با دقت به فیزیک و شیمی گوش میداد و من تو کتابها نقاشی میکردم. درسم زیاد خوب نبود. همیشه آرزو داشتم نویسندهتصویرگر کتاب کودک بشوم. اولین سفارش تصویرگری رو وقتی هنوز دبیرستانم تمام نشده بود از نشر جویا گرفتم. برای من اولین شروع بود و کلی بهم اعتماد به نفس داد. تو دانشگاه من و سمیرا از هم جدا شدیم. من گرافیک خواندم و سمیرا ادبیات انگلیسی. ولی همیشه حتی همین حالا هم به اولین کسی که کارهایم را میدهم تا بخواند و نظرش را بگوید سمیراست. میخواستم یک کتاب بنویسم که شخصیتهاش مثل بچگی خودمان باشد؛ بامزه و سرخوش که هر روزشان داستانی داشته باشد. امیدوارم سمانی و سمیلی را دوست داشته باشید.