مهزاد 2/ چشمهی معراج
لرد فرمانروا درهم
شکست؛ با انقلابی که کلسیر و یارانش بهپا کردند، با جانفشانی کلسیر برای بیدارکردن اسکاها، با تلاشهای سیزد برای نجات مهزادِ وارث از چنگ
حاکم ستمگر و با دلاوریهای وین که تا مرز
مردن پیش رفت و آخرسر راه غلبه بر لرد فرمانروا را یافت.
حالا لوتادل از
زیر سلطهی حاکمی جبار بیرون آمده، اما چه بر سر
سرزمینی خواهد آمد که آدمهای خوب میخواهند ادارهاش کنند؟
آشوب و هرجومرج همهجا را فرا گرفته. الند، پادشاه جدید لوتادل،
آرزوهای دورودراز فلسفیاش را برای برپایی
آرمانشهری که در آن انسانها آزاد و برابرند، در بوتهی آزمایش میگذارد. از طرفی چشمهای بسیاری به تخت
پادشاهی دوخته شده و اشرافزادگان هنوز در
پی زندهکردن سنتهای گذشتهاند.
اما این همهی ماجرا نیست. مه
بیقرار شده و صدای
تپشهای چشمهی معراج بیشازپیش به گوش میرسد؛ گویی قهرمان دورانها را از دل پیشگوییهای افسانهای فرامیخواند و اینجاست که اسطوره و تاریخ با هم رودررو میشوند.
برندون سندرسون، استاد نوظهور داستاننویسیِ فانتزی، با طرح سؤالی ساده، ژانر فانتزی را دگرگون کردهاست: اگر قهرمانی که در پیشگوییها قرار است فرمانروای
تاریکی را شکست دهد، خود مغلوب شود، چه؟ پاسخ را در سهگانهی مِهزاد خواهید یافت؛ حماسهای از غافلگیریها که با کتاب حاضر آغاز میشود. ژانر فانتزی دیگر هرگز مانند قبل نخواهد شد.
شما چه میگویید